امان از ازدست دادن ها

ساخت وبلاگ

امان از از دست دادن ها یک بار خواستم و از دست دادم یک بار ساختم و خراب شد 
سالها با همان ساختن زندگی کردم رویا ساختم 
و تنهاییم را با اشک پر کردم 
باز دوباره بعد سالها خواستم واین ترس از دست دادن لعنتی خواب را از چشمانم گرفت 
میترسم بخوابم و بیدار شم و خواستنی نباشد و دوباره آه سرد همدمم شود

هر کلامی که میگویم هر نگاهی که میکنم ترسم از این است که نکند ناراحتت کنم 
نکند نگاه آخر و کلام آخرم باشد 
با هر نگاه سیر نگاهت میکنم شاید ...
نمیخواهم نبودنت را به زبان بیاورم تمام موهای تنم سیخ میشود

میخواهم به زندگی فکر کنم به بودن تا ابد به روزهای خوب پیش رو 
به زخمهای کهنه ای که قرار است درمان شود 
به خنده های از ته دل به بودن نفس کشیدن به عاشقانه زیستن

رویای من تو تمام رویاهای منو به واقعیت تبدیل میکنی 
حس عجیبی ست حسی که بدون هوس باشد و. تمام خواستن از دل بر آید 
گاهی کلامم را با تصویر به رخ میکشم و خود را در آن تصویر تجسم میکنم  که به تمام رسیدم به همان ماندن و نفس کشیدن

امشب بعد سالها دلم کاغذ و قلم خواست مثل قدیم ها مثل روزهای خوب گذشته که گذشت 
خدایا شکرت که امشب بالشتم با باران چشمانم خیس نمیشود

بالاتر از تاریکی...
ما را در سایت بالاتر از تاریکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mcameee110a بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 1:10